مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

پیام های کوتاه
  • ۸ فروردين ۹۲ , ۱۲:۴۲
    الهی

مستندسازی که موج دوم روایت فتح می‌شود

دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۵۱ ق.ظ

جوان- همیشه یکی از سؤالاتی که شاید برای شما هم پیش آمده باشد این است که چرا اغلب مستندهای تلویزیونی ایرانی ضعیف هستند، آیا ما مستندسازانی نداریم که بتوانند به جذابیت خارجی‌ها فیلم ‌بسازند؟ چرا تا به حال در مورد کشورهای منطقه به‌خصوص همسایگان فیلم‌های چندانی نساخته‌ایم؟ اما آشنایی‌مان با یکی از مستندسازان پرکار انقلابی نظرم را در مورد این مباحث عوض کرد. این گفت‌وگو می‌تواند بسیاری از سؤالات در مورد مستندسازان متعهد و دیده نشدن آنها در رسانه ملی را پاسخ دهد. سیدمحسن اسلام‌زاده از جمله فیلمسازانی است که هرچند جوان است اما تاکنون آثار مهم و خطرناکی که کمتر کسی جرئت ساخت آن را داشته تولید و آماده پخش نماید، او تنها هفت روز پس از مرگ قذافی با حضور در لیبی انقلاب این کشور را به‌ تصویر کشید، شاید بتوان گفت در هر کشوری که انقلاب یا بحرانی پیش آمده این فیلمساز ایرانی حضور داشته است و الحق باید او را مستندساز بحران و سیاسی خواند؛ مردی که ناگفته‌های بسیاری در سینه دارد. آنچه می‌خوانید ماحصل گپ‌وگفت ما با اوست.


ابتدا برای آشنایی بیشتر خوانندگان لطفاً از بیوگرافی کاری‌تان بگویید.
 
از سال 83 شروع به مستندسازی کردم، طی این مدت موفق به ساخت حدود 40 برنامه شدم: «دژبان شرق»، «گروهان ایمان»، مجموعه هشت قسمتی «مرزبانان» درباره شهدای شیعه و سنی در سیستان و بلوچستان، مجموعه مستند «یاران صبح» (شهدای غیرایرانی دفاع مقدس در پاکستان و افغانستان)، مستند «نورعلی» درباره شهید شوشتری و تأثیرات ایشان بر سیستان و بلوچستان، مستند «محراب» در کردستان،‌ «فریاد عدالت» با موضوع عدالت، ‌مستندهای «حماسه‌های خاموش»، «شاعر وطن» در مناطق مرزی شرق کشور، «اندیشه‌های حیات» با موضوع تأثیرات حزب‌الله لبنان بر پاکستان، ‌«دلباخته» در مورد شهدای دیپلمات در مزار شریف، 11 قسمت برنامه از انقلاب لیبی با عناوین: مجموعه هشت قسمتی «‌قیام صحرا»، «اسرار زندان ابوسلیم»، «مادران انقلاب» و«رودررو با قهرمان»، «پیمان پنهان» در سوریه، «به نام آزادی» از آخرین انتخابات چاوز که تصویربردار بودم و مستند «سفر به دیار پشتون‌ها» که آخرین کارم است و در شهرهای قندهار و جلال‌آباد تصویربرداری شده و آماده پخش است. لازم به ذکر است نیمی از فیلم‌های فوق حاصل کارگردانی مشترک اینجانب با سیدمحسن اصغرزاده موسوی بوده که جا دارد از ایشان نیز یاد کنم.

 سیدمحسن اسلام‌زاده

در جشنواره عمار هم حضور داشتید و مقام آورده‌اید، در این‌باره کمی برای‌مان نقل کنید.
 
در جشنواره «عمار» دوبار مقام آوردم، فیلم یکی از شهدای فتنه به نام «خیابان شهادت» که در اولین جشنواره تقدیر شد و فیلم «اندیشه حیات» که در دوره سوم جایزه بخش بیداری اسلامی و بین‌الملل را کسب کرد. فیلم «مادران انقلاب» هم جایزه ویژه جشنواره رویش را دریافت نمود، همچنین فیلم «اسرار زندان ابوسلیم» که به جشنواره الجزیره در سال جاری راه یافت و اکران موفقی با حضور ایرانی‌های مقیم دوحه و مستندسازانی از کشورهای مختلف داشت.

چرا با وجود سختی کار و خطرات احتمالی سراغ مستندسازی خارج از کشور رفتید؟
 
در حقیقت یکسری اتفاقات زنجیره‌ای باعث شد دغدغه‌ام موضوع وحدت، جهان اسلام و حوزه بین‌الملل بشود. اولین مستندم سال 83 بود، آن زمان به مباحث دفاع مقدس علاقه زیادی داشتم و یکی از جاهایی که بوی دفاع مقدس و حماسه می‌داد، سیستان و بلوچستان بود. تقدیر این بود که بر اثر اتفاقاتی برای تهیه مستند «دژبان شرق» راهی آنجا شوم. تجربه اولم بود و یکسری مشکلات کار و عدم حمایت مالی مسئولان از فیلم باعث شد یک سالی، مستند‌سازی را کنار بگذارم. بعد از آن مستند «گروهان ایمان» و پخش آن از شبکه 3، اعتماد به نفسم را برگرداند. پس از آن دوباره به سیستان و بلوچستان بازگشتم و حدود 5/3 سال آنجا برنامه‌های متعددی تولید کردم. در واقع علاقه به اتحاد شیعه و سنی و جهان اسلام در من تقویت و باعث شد به پاکستان، افغانستان، لیبی و سوریه بروم و این گرایش از مستندسازی را انتخاب کنم.

چه شد در آن بحبوحه انقلابات کشورهای منطقه راهی لیبی شدید؟
 
در پاکستان بودیم که «بیداری اسلامی» به وقوع پیوست. پس از بازگشت به ایران مصمم بودیم که به یکی از این کشورها برویم که به لطف خداوند به‌عنوان تنها گروه مستندساز، موفق شدیم یک هفته پس از کشته شدن قذافی خودمان را به لیبی برسانیم. آنجا 42 روز حضور داشتیم و به اکثر شهرها رفتیم، با خیلی از کارشناسان، علما، مسئولان، انقلابیون و مردم هم مصاحبه کردیم و نظرات جریان‌های مختلف از جمله سلفی‌ها، اخوانی‌ها و سکولارها را ضبط کردیم. در حقیقت می‌خواستیم تا اطلاع‌رسانی خوبی از لیبی به مخاطبان بدهیم.

چندسال از بیداری اسلامی می‌گذرد و کمتر در این زمینه‌ها کار شده است، از قرار شما پیشقدم هستید، درست است؟
 
البته یک‌سری کارها شده است اما متأسفانه پخش، ‌حلقه مفقوده مستندهای خارج از کشور است.

چرا در این زمینه همکاری صورت نمی‌گیرد؟
 
به ‌نظرم تعدادی از مسئولان رسانه ملی دغدغه کمی در مورد چنین مسائل دارند، مثلاً مستند «مرزبانان» که با موضوع شهدای شیعه و سنی در راه برقراری امنیت در سیستان و بلوچستان بود، پس از 5/2 سال تلاش در لحظه دستگیری ریگی گروه آماده شد، گروه مستند شبکه اول، ‌همان زمان با قیمت پایین، کار را از ما خریداری می‌کند و آن را به آرشیو می‌سپارد تا خاک بخورد، ضمناً این برنامه را کد می‌زند تا گروه‌های دیگر هم نتوانند این کار را پخش کنند. گاهی هم فیلم‌ها در چرخه بوروکراسی اداری گرفتار می‌شوند یا اختلافات بین سازمانی که بعضاً وجود دارد، مانع پخش می‌شود، مانند فیلم «دلباخته» که در مورد شهدای دیپلمات در مزارشریف بود، ما با سختی فراوان تنها بازمانده حادثه را به مزارشریف بردیم تا پس از 13 سال در مقتل شهدا، برای اولین بار ماجرا را توضیح بدهد اما وقتی به ایران بازگشتیم و کار را ارائه کردیم به دلیل یکسری اختلافات بین تلویزیون و روایت فتح دو سال است کار زمین مانده! و از این اتفاقات در طول این سال‌ها برای ما بارها و بارها اتفاق افتاده است.
 
الان ما شاهد جنگ رسانه‌ای هستیم، به ‌نظر شما تولید چنین مستندهایی چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد؟
 
خیلی تأثیر دارد، قوت قلب ما این است که مقام معظم رهبری دغدغه چنین مسئله‌ای را دارند، به عنوان برگزیده‌های جشنواره «عمار» که خدمت ایشان رسیدیم، برخی فیلمسازان می‌گفتند سینما اسب چموشی است، ریشه صهیونیستی دارد و... آقا فرمودند درست است فضا مطلوب نیست اما بستگی دارد چه کسی سوار بر این اسب چموش می‌شود. من توصیه می‌کنم با زره تقوا خود را واکسینه کنید و وارد این‌ کار شوید و صراحتاً فرمودند این یک جهاد است، ‌یعنی آقا اهمیت قائل شده‌اند که این جنگ رسانه‌ای وجود دارد و باید به هر قیمت سنگرها را فتح کنیم.

بعضاً گفته می‌شود سینمای مستند مخاطب ندارد، برای همین هم چندان مورد توجه مسئولان تلویزیون نیست، نظر شما چیست؟
 
اگر هم این طور باشد، باید صدا وسیما با پخش مستندهای خوب و به ‌موقع ذائقه‌سازی کند. اگر مستندهایی با استاندارد خوب و در وقت مناسب پخش کنید، مطمئناً مخاطبان زیادی خواهد داشت، مانند مستند «آخرین روزهای زمستان» که مدیرگروه دفاع مقدس می‌گفت به نسبت برخی سریال‌هایی که الف ویژه است و در بهترین ساعات پخش می‌شود، مخاطب بیشتری دارد. وقتی کارگردان دغدغه‌مند باشد و طرح خوبی ارائه کند و از آن طرف هم از او حمایت مالی شود و زمان مناسبی برای پخش در نظر گرفته شود، استقبال خوبی از آن صورت می‌گیرد.

به‌ نظر می‌رسد طی چندساله اخیر موج خوبی میان نیروهای حزب‌اللهی در ساخت مستند ایجاد شده، نظر شما چیست؟
 
به نظر من بچه‌های مستندساز امروز، موج دوم روایت فتح هستند که البته روایت فتح برای آنها یک مکتب است و شهید آوینی بزرگ این مکتب. شاید کارها به اسم روایت فتح نباشد اما همان سبک است و همان دغدغه‌ها و همان جهان‌بینی، با اینکه کار کردن با دغدغه روایت فتحی بسیار مشکلات زیادی به همراه دارد، هم در داخل و هم درخارج کشور. در عرصه داخلی مثلاً در موضوعات نقد درون‌گفتمانی، مسئولان امنیتی برای همکاری به مستندسازها اعتماد نمی‌کنند که البته بخشی از آن لازم است اما انتظار ما این است که وقتی کارگردانی بارها خودش را ثابت کرده باید با کمک به او بگذارند این موضوعات تبدیل به فیلم مستند شود. در عرصه خارجی هم مهم‌ترین معضل، اخذ ویزاست و غربی‌ها تا آنجا که بتوانند، اجازه ورود مستندسازان ایرانی به کشورهای بحران‌خیز را نمی‌دهند.

چرا تلاش می‌کنند پای مستندساز ایرانی به این کشورها باز نشود؟
 
برای اینکه ایرانی‌ها بسیار خطرناک هستند اگر در جایی وارد شوند، معادلات طور دیگری رقم خواهد خورد، چون اولاً باعث می‌شوند شعور سیاسی مردم در آن مناطق بالا برود، ثانیاً با پیشرفت برنامه‌سازی ایرانی‌ها، رقیبی جدی برای غربی‌ها به‌وجود آمده است. آنها هم می‌خواهند امپراتوری رسانه‌ای در انحصار خودشان باشد و هر اتفاقی را آن‌طور که می‌خواهند برای افکار عمومی دنیا روایت کنند، مثلاً ما در کشورمان تصوری که از طالبان داریم فقط از دریچه نگاه رسانه‌های غربی است، در صورتی ‌که مستندسازی به قندهار و مناطق شرقی افغانستان می‌رود و می‌بیند بخش عظیمی از قوم پشتون افغانستان (90 درصد نیروهای طالبان از قوم پشتون هستند) تفکراتشان نزدیک به صوفیه است، زیارتگاه‌هایی دارند و اکثر آنها ترور و مسلمان‌کشی نمی‌کنند، فقط با اشغالگران امریکایی می‌جنگند. این همان روایتی است که امریکایی‌ها نمی‌پسندند، یعنی نمی‌خواهند یک مجاهد ضداشغالگر که تکفیری هم نیست، مطرح و الگو شود. برای اینکه می‌خواهند تفرقه بیندازند و حکومت کنند.

شما مدعی هستید مستندهایی با این موضوعات حساس ساخته می‌شود، مثلاً همین مستند «سفر به دیار پشتون‌ها»، چرا امروز که بحث طالبان داغ است این برنامه پخش نمی‌شود؟
 
تا آنجا که توانستیم تلاش کردیم این اتفاق بیفتد، چون کار حساس بود به کارشناسان امر هم نشان دادیم و تأییدیه آنها را گرفتیم. به دوستانی از کشور پاکستان و افغانستان هم نشان دادیم تا بازخورد آنها را ببینیم که با استقبال‌شان همراه بود و حتی به مسئولان امر پیشنهاد دادیم کار به پنج زبان فارسی، عربی، اردو، پشتو و انگلیسی آماده شود ولی دوستان مثل لاک‌پشت حرکت می‌کنند و دیدن 40 دقیقه فیلم سه ماه طول می‌کشد.

نهادهای انقلابی کمکی به حل مشکل نمی‌کنند؟
 
اوضاع خیلی ناراحت‌کننده است، اینکه گفتم سه ماه طول می‌کشد 40 دقیقه کار را ببینند، مربوط به یکی از مؤسسات حزب‌اللهی است که داعیه‌دار تأثیرگذاری در کشورهای زیادی است. امیدوارم آنها فلسفه وجودی‌شان را فراموش نکنند و با غرق شدن در بوروکراسی اداری به‌جای کمک به جبهه مقاومت، ‌وبال گردن آن نشوند.

معاونت سینمایی سال گذشته اعلام کرد بسترسازی خوبی برای نیروهای مذهبی ایجاد کرده است، نظر شما چیست؟
 
اگر می‌گویند حتماً این کار را انجام داده‌اند. اما من و اطرافیانم که چیزی ندیده‌ایم، مثلاً فیلم «اسرارزندان ابوسلیم» که به جشنواره الجزیره راه پیدا کرد وقتی به مرکز سینمای مستند و تجربی ارائه شد، آنها گفتند فیلم خوبی است ولی پول نداریم‌آن را خریداری کنیم. اینها هم یکی مثل بقیه. یک تهیه‌کننده مگر چقدر توان تولید دارد. فیلم ونزوئلا را نخریدند، ‌فیلم افغانستان را سه ماه است می‌خواهند ببینند، فیلم شهدای غیرایرانی دفاع مقدس را صلاح نمی‌دانند ساخته شود، معنی حمایت چیست؟ 10 میلیارد برای فیلمی می‌دهند که اسمش حزب‌اللهی است و پایین‌ترین کیفیت را دارد، فیلم 30میلیون فروش می‌کند و بعد به‌جای توبیخ تهیه‌کننده و کارگردان از آنها تقدیر می‌کنند و به پست‌های بالاتری می‌گذارند. این هم آن طرف ماجراست. بله حمایت کرده‌اند اما به این شکل!

این درست است که مستندساز بحران، جان خود را برای تولید برنامه کف دستش می‌گذارد؟
 
وقتی خدمت حضرت آقا رسیدیم و فیلم‌های لیبی را به ایشان تقدیم کردیم، ایشان فرمودند: «خدا به شما رحم کرد که زنده برگشتید.» در واقع با وجود گروه‌های تکفیری و تحریک آنها توسط امریکایی‌ها واقعاً این سفرها خطرناک است.

با توجه به اینکه در بحبوحه انقلاب لیبی عازم این کشور شدید خاطره‌ای اگر دارید برای‌مان نقل کنید؟
 
خاطره‌ها زیاد است. در لیبی با یکی از علمای سلفی آشنا شدم و چندین بار با ایشان ملاقات داشتیم و مصاحبه مفصلی با ایشان انجام دادیم. هر بار ما را می‌دید شبهاتی در مورد شیعه و رفتار حکومت با اهل سنت ایران از ما می‌پرسید که ما با صداقت به سؤال‌های‌شان پاسخ می‌دادیم. سعی می‌کردیم به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران، با اخلاقی نیکو با آنها برخورد کنیم. در آخرین مصاحبه از او پرسیدم نظرت در مورد ایران چیست؟ گفت: من باید بیشتر در مورد ایران تحقیق کنم ولی شما خیلی آدم‌های خوبی هستید. خب شنیدن چنین حرفی از یک عالم سلفی برای ما خیلی مهم بود و البته بیانگر مسئولیت سنگین ما در قبال اتفاقات جهان که گویی به تک‌تک ما می‌گوید باید با دغدغه و برنامه‌ریزی صحیح، به هر شکل ممکن، راهی برای برقراری دیالوگ پیدا کرد حتی با یک عالم سلفی که هزاران کیلومتر با ما فاصله دارد.
۹۲/۰۴/۱۷
هادی شبیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی