مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

پیام های کوتاه
  • ۸ فروردين ۹۲ , ۱۲:۴۲
    الهی

حسین شریعتمداری در مقاله ای با عنوان «از پلاک شروع‌کن ! »برای ستون یادداشت روز روزنامه کیهان(شنبه)که تا ساعاتی دیگر منتشر می شود این طور نوشت:

می‌گویند؛ شخصی مشغول شستن ماشین خود بود ولی برخلاف معمول، شستشوی ماشین را از پلاک آن شروع کرده بود. پرسیدند این چه کاری است؟ خب! مثل بقیه مردم و به روال عادی از بدنه آغاز کن، پلاک و شماره ماشین هم به‌موقع خود شسته می‌شود. طرف در پاسخ گفت؛ دفعه قبل ماشینم را به همین روال که شما می‌فرمایید شستم ولی، وقتی به شماره آن رسیدم، متوجه شدم که ماشین خودم نبوده!



در نگاه اول، شاید تصور شود که برداشت این یادداشت از نتیجه انتخابات اخیر، با واقعیت فاصله دارد ولی شواهدی که بیرون از قیل و قال برخی از جریانات سیاسی به آن اشاره خواهیم کرد، نشان می‌دهد هر سه نتیجه‌ای که یادداشت پیش‌روی از انتخابات پرشور و حماسی 24 خرداد ارائه می‌دهد، بی‌کم و کاست صحت داشته و با واقعیات همخوانی غیرقابل انکاری دارد.

بخوانید؛مواضع آقای دکتر روحانی بعد از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً آنچه در کنفرانس خبری روز دوشنبه هفته گذشته در پاسخ به پرسش خبرنگاران داخلی و خارجی مطرح شد، نه فقط با مواضع و نظرات مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه متفاوت بود، بلکه این تفاوت در برخی از موارد به مرز یکصد و هشتاد درجه‌ای نیز می‌رسید.

روحانی در این کنفرانس خبری و پس از آن در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود، همانگونه ظاهر شد که اکثریت قریب به اتفاق رأی دهندگان و شرکت‌کنندگان در انتخابات حماسی 24 خرداد انتظار داشتند و نه آنگونه که گروه‌ها و احزاب چند ده نفره آرزو می‌کردند.

رئیس جمهور منتخب با بیانی قاطع و صریح بر سیاست‌های کلان و رسماً اعلام شده نظام نظیر مذاکره و رابطه با آمریکا، چالش هسته‌ای، تحریم‌ها، مسائل منطقه‌ای، بحران سوریه، حضور ایران در آمریکای لاتین و... تأکید ورزید.

مواضع دکتر روحانی در کنفرانس خبری روز دوشنبه از یکسو با ناامیدی آمیخته به عصبانیت دشمنان بیرونی روبرو شد که نظرات ایشان را با آنچه به توهم در شیپورهای فریب خود دمیده بودند، متفاوت می‌دیدند و از سوی دیگر ناخشنودی مدعیان اصلاحات را در پی داشت که با آراء حداکثر 7 تا 12 درصدی خود انتظار داشتند دکتر روحانی از آنها به عنوان شریک انتخاباتی خود یاد کند! اما رئیس‌جمهور منتخب که از ترکیب سبد رأی خود باخبر بود اجازه نداد در رأی مردم که به امانت نزد ایشان است، خیانت شود.

دکتر روحانی در جریان کنفرانس خبری روز دوشنبه خود تلاش هماهنگ روزنامه‌های زنجیره‌ای که با پرسش‌های از قبل طراحی شده سعی داشتند جبهه اصلاحات را در پیروزی ایشان مؤثر قلمداد کنند، به گونه‌ای هوشمندانه ناکام گذاشت.

به عنوان مثال، در پاسخ به خبرنگار روزنامه زنجیره‌ای شرق که پرسیده بود «پی‌گیری مطالبات اصلاح‌طلبان در دولت شما چگونه خواهد بود»؟ گفت «از همه آنهایی که حمایت کردند صمیمانه تشکر می‌کنم. یادمان باشد من از امروز رئیس جمهور همه مردم ایران هستم» و یا در جواب به سؤال مشابه خبرنگار یکی دیگر از روزنامه‌های زنجیره‌ای اعلام کرد «دولت من یک دولت فراجناحی خواهد بود». در همین زمینه، تقلای روزنامه آفتاب یزد هم ناکام ماند.

خبرنگار این روزنامه زنجیره‌ای اصرار داشت که آقای روحانی از آقای عارف به عنوان معاون اول خود استفاده کند و ادعا می‌کرد، بسیاری از مردم در تماس با روزنامه آفتاب یزد این درخواست را مطرح کرده‌اند! دکتر روحانی که به عنوان یک سیاستمدار باسابقه، منظور اصلی او را دریافته بود و از جایگاه کم اهمیت این روزنامه در فضای رسانه‌ای کشور نیز باخبر بود؛ برای اینکه به اصلاح‌طلبان بفهماند ساده‌لوح نیست، ابتدا از وی پرسید؛ یعنی همه آنها با روزنامه آفتاب یزد تماس گرفته و این درخواست را داشته‌اند؟!

و سپس تأکید کرد؛ از همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و نفرات و برنامه‌های آنها استفاده خواهم کرد. این بی‌توجهی دکتر روحانی به جبهه اصلاحات تا آنجا بود که بعد از کنفرانس خبری، یکی از مدعیان اصلاحات در حالی که نمی‌توانست عصبانیت خود را پنهان کند، با صدایی که برای اطرافیان به وضوح قابل شنیدن بود گفت «این شیخ دارد کلیدش را برعکس می‌چرخاند»!

در هیچ یک از مواضع و پاسخ‌های دکتر روحانی کمترین نشانه‌ای از مواضع افراطیون مدعی اصلاحات- بخوانید افراطی متمایل به آمریکا- دیده نمی‌شد، بنابراین رئیس جمهور منتخب همانگونه که خود اعلام کرده است نامزد جبهه اصلاحات نیست و از سوی دیگر، ‌مواضع ایشان تاکنون- که انشاءالله در ادامه نیز چنین باشد- با سیاست‌های کلان و رسماً اعلام شده نظام که مورد تأکید اصولگرایان بوده و هست نیز با اندک تفاوتی- در سلیقه- انطباق دارد.

آیا، این واقعیت با توجه به شواهد و دلایلی که به آن اشاره شد قابل تردید است؟ اگر قابل تردید نیست- که نیست- به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که در انتخابات پرشور و حماسی اخیر؛

اول: آن که؛ گفتمان اصولگرایی پیروز شده است. واقعیتی که برای دشمنان بیرونی، اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات تلخ و ناگوار بود تا آنجا که هیچیک از آنها نتوانستند ناخشنودی آمیخته به عصبانیت خود را از مواضع دکتر‌روحانی پنهان کنند.

گفتنی است چند ساعت بعد از کنفرانس خبری رئیس جمهور منتخب، خبرنگار یکی از رسانه‌های زنجیره‌ای برای مصاحبه با نگارنده تماس گرفت. اوج کار روزنامه بود و فرصتی برای مصاحبه نبود ولی ایشان اصرار داشت که می‌خواهد درباره علت شکست اصولگرایان سؤال کند! پرسیدم؛ شما کنفرانس خبری آقای روحانی را دیده‌اید؟ گفت؛ از ابتدا تا انتها.

 پرسیدم؛ کدامیک از مواضع ایشان با مواضع اصلاح‌طلبان همخوانی داشت؟ چند ثانیه‌ای سکوت کرد و گفت؛ راستش را بخواهید، هیچکدام! پرسیدم؛ کدامیک از نظرات وی با دیدگاه اصولگرایان در تناقض بود؟! جوابی نداد ولی پرسید؛ یعنی نامزدهای اصولگرا شکست نخورده‌اند؟! گفتم؛ نامزدها شکست خورده‌اند اما، اصولگرایی نه.

دوم: این که؛ مدعیان اصلاحات شکست سختی را متحمل شده‌اند. اصلاح‌طلبان این شکست را از قبل پیش‌بینی می‌کردند و به همین علت نامزد اختصاصی خود را برای پیشگیری از وزن‌کشی در انتخابات، مجبور به کناره‌گیری کردند.

روحانی تاکید کرده بود که نمی‌خواهد وامدار هیچ گروهی باشد و در صورت پیروزی، از کسانی که اعلام حمایت کرده‌اند بدون ذکر وابستگی گروهی و حزبی آنها تشکر خواهد کرد که کرد! و کاش از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی تشکر نمی‌کرد. مدعیان اصلاحات از پاسخ های آقای روحانی در کنفرانس خبری، که علی‌رغم اصرار خبرنگاران زنجیره‌ای حاضر نشده بود جبهه اصلاحات را در آرای خود سهیم کند، به شدت عصبانی هستند.

 سران این جبهه نتیجه گرفته‌اند که با حضور در انتخابات به دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات 88 و خیانتی که مرتکب شده بودند اعتراف کرده‌اند ولی در مقابل این هزینه کلان، هیچ دستاوردی نداشته‌اند. این جبهه و دشمنان بیرونی با مشاهده پلاک دریافته‌اند، ماشینی که شسته بودند متعلق به آنها نبوده است!

سوم: آن که؛ شکست نامزدهای اصولگرا یکی دیگر از نتایج انتخابات پرشور و حماسی اخیر بود. این شکست- به مفهوم رایج سیاسی و نه در بستر آموزه‌های دینی- در حالی است که گفتمان اصولگرایی پیروز انتخابات بوده است. شرح این ماجرای عبرت ‌انگیز به فرصت بیشتری نیاز دارد و در این مختصر به دو نکته بسنده می‌کنیم.

الف: با وجود اصرار فراوان اصولگرایان، هیچ یک از نامزدهای اصولگرا حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود، انصراف بدهند. نه اینکه با ائتلاف مخالف باشند، بلکه هر یک از آنها انتظار داشت دیگران به نفع او کنار بکشد!

و اکنون در توجیه این اقدام غیرقابل توجیه گفته می‌شود، بر فرض ائتلاف، از آنجا که مجموعه آرا آنان کمتر از آرای آقای روحانی بود، ائتلاف آنها باز هم بی‌نتیجه بود که باید گفت؛ اولاً؛ شما که از نتیجه خبر نداشتید و هر کدامتان خود را پیروز نهایی می‌دانستید، بنابراین خودداری شما از ائتلاف کماکان یک اقدام غیرقابل توجیه است و ثانیاً؛ فقط در ریاضیات حاصلضرب دو ضربدر دو 4 است و این قضیه ریاضی در بسیاری از موارد با مسائل اجتماعی قابل انطباق نیست.

 مثلاً وقتی مردم می‌بینند که هیچ یک از نامزدهای اصولگرا حاضر نیست به نفع دیگری کناره‌گیری کند، به طور طبیعی نتیجه می‌گیرند که این ناهمدلی و ناهمراهی در صورت پیروزی می‌تواند تنش‌آفرین باشد و یا خدای نخواسته خود محوری در دولت آینده را به دنبال داشته باشد.

ب: متأسفانه تمامی نامزدها -از جمله نامزدهای اصولگرا- در تبلیغات انتخاباتی و مخصوصاً مناظره‌های تلویزیونی، علیه شرایط موجود و دولت کنونی دست به سیاه‌نمایی زدند و حال آن که به قول حکیمانه حضرت آقا که برخاسته از آموزه‌های صریح اسلامی و اخلاقی است، از ویژگی‌های «نقد منصفانه» آن است که در کنار نقاط منفی، به نقاط مثبت نیز اشاره شود.

آیا نامزدهای محترم اصولگرا در عملکرد دولت کنونی هیچ نقطه مثبتی نمی‌دیدند؟! دولت دکتر احمدی‌نژاد، اگرچه طی دو سال اخیر، اقدامات غیرقابل توجیهی داشته است ولی در مجموع خدمات فراوان و کم‌نظیر و در مواردی بی‌نظیر به مردم و نظام ارائه کرده است که حتی تهیه فهرست این خدمات ارزنده نیز به درازا می‌کشد. شکستن حلقه تقریباً موروثی!

مسئولیت‌ها، به کارگیری نیروهای متعهد و تازه‌نفس،‌توزیع ثروت‌ عمومی و خدمات به همه نقاط کشور،‌ حمایت از محرومان و مستضعفان، ایستادگی مثال‌زدنی در برابر زورگویی قدرت‌های استکباری، تلاش خستگی‌ناپذیر شبانه‌روزی و... اما، به عنوان نمونه- و فقط یک نمونه- وقتی در مناظره تلویزیونی،‌تصویری از ساختمان‌های مسکن مهر ارائه شد و مجری برنامه، نظر نامزدها را درباره آن جویا شد تمامی نامزدها- بدون استثناء- علیه آن موضع گرفتند و هیچکدامشان حاضر نشدند از این اقدام برجسته دولت که در تمامی دولت‌های صدساله اخیر و مخصوصاً دولت‌های بعد از انقلاب بی‌نظیر بوده است تقدیر کنند.

وقتی نامزدهای اصولگرا نیز علیه شرایط موجود سیاه‌نمایی می‌کنند و خدمات برجسته و کم‌نظیر دولت کنونی را نادیده می‌گیرند، نتیجه به طور طبیعی و بدیهی، آن خواهد بود که مردم در عدل و انصاف آنها- با عرض پوزش- تردید کنند و...آیا تردید در انصاف به اضافه، احتمال خودمحوری نمی‌تواند در آرای مردم اثر داشته باشد؟!

۹۲/۰۴/۰۱
هادی شبیری

نظرات  (۷)

۱۳ تیر ۹۲ ، ۱۸:۰۴ اصلاح طلب
آقا به خدا ما ز شما فاصله داریم     
با اصل مرامت به خدا فاصله داریم
با چشمه ی احساس تو ای خون خداوند
با این همه تزویر و ریا فاصله داریم
دیوار و در و دفترمان عکس شهید است
با حرمت خون شهداء فاصله داریم
عمریست که زندانی اندیشه ی خویشیم
با ذهن پر از عطر هوا فاصله داریم
آیا شده از خویش بپرسیم که امروز
با عشق سرآغاز چرا فاصله داریم؟
۱۲ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۸ اصلاح طلب
منظورم از دادن اجازه ی حرف زدن به مرد مسیحی این بود که ما هم باید بر اساس عدالت علوی پیش برویم و به موسوی و کروبی اجازه ی دفاع دهیم؛حتی اگر در قدرت هستیم و توانایی بستن دهان ها را داریم تا نظام ما با این حرکت نزد مردم محبوب تر شود.
در رابطه با حرف های دیگر هم گفتم که این ها همه تهمت است و جرم کسی را ثابت نمی کند.اگر واقعا میرحسین موسوی و کروبی مجرمند جلسه ای بگذارند تا دوستداران موسوی باور کنند که واقعا او حرفی برای دفاع از خود در برابر این اتهامات ندارد و تهمت ها صحیح است.
پاسخ:
قطعا روزی برای محاکمه و اعدام این دو فرا خواهد رسید ولی نکته مهمتر اینکه اینها مجرمند و جرمشون از روز اول ثابت شده بودو اصلا تهمت نیست
۱۱ تیر ۹۲ ، ۲۰:۳۳ اصلاح طلب
سلام.
متأسفانه در این چند سال اخیر اصولگرایان تا توانستند به اصلاح طلبان و دلسوزان نظام تاختند.بدون محاکمه دو تن از بزرگان نظام را به حصر محکوم کردند و به مدت 3 سال به آنها و حامیانشان تهمت زدند و آنها را ضد انقلاب،ضد ولایت فقیه،ضد نظام و جاسوس خواندند.
اما آیا اسلام چنین کاری را می پسندد؟هنگامی که امام علی(ع) با مرد مسیحی اختلاف پیدا کرد،در حالی که می توانست از جایگاه سیاسی خود سوء استفاده کند،نزد قضاوت کننده ای عادل رفتند و او بعد از شنیدن حرف دو طرف رأی را صادر کرد.
اما اصولگرایان چه کردند؟این حصرها و تهمت ها در حالی است که اجازه ی هیچ گونه دفاعی به متهمان نداده اند.این ها باعث شده که افراد انقلابی و دوستدار نظام در این مدت از نظام برنجند،در حالی که امام علی(ع) به وسیله ی عدل اسلامی مهر اسلام را در دل ها می انداخت و باعث می شد مردم غیرمسلملن به اسلام روی آورند.ما تا زمانی که عدل-که یکی از اصول دین ماست-را اجرا نکنیم،نمی توانیم ادعای مسلمانی داشته باشیم.هر چند فروع آن را در بهترین صورت انجام دهیم.
تا وقتی که متهمان حوادث 88 در یک جلسه ی علنی از خود دفاع نکنند،ما نمی توانیم قبول کنیم که ایشان مجرمند.
در رابطه با آنجا که می گویید کارکنان BBC اصلاح طلب هستند،باید بگویم که میرحسین موسوی در بیانیه ی -اگر اشتباه نکنم شماره ی 17- خود می گوید:«ما با منافقین و کسانی که علیه نظام هستند،هیچ ارتباطی نداریم.»
پاسخ:
علیک سلام
برخی اشتباهات و کم کاری های اصولگرایان را نادیده نمیگیریم
ولی دوست من شما خودتان میفرمایید دو تن از بزرگان نظام.اگر ایشان از بزرگانند چرا خودشون رو آلت دست دشمن کردن
همه ی حرفای شما قبول ولی مگر میر حسین مسیحی است که با او با مدارا رفتار کرد
میرحسین از قبل انقلاب همراه همیشگی امام بوده و همه ی سختی هایی که به این ملت و نظام وارد شده ایشون دیده ولی چطور میشه از این شخص با این سابقه گذشت کرد.
مثالی میزنم.در خانه ی شما یه دزدی صورت میگیره وقتی مطلع می شوید که دزد از نزدیکان یا دوستان صمیمی شماست چه حالی به شما دست میدهد اگر اغراق نکنم تا آخر عمرتون حاضر نیستید اون آدم رو ببینیدو به چشم یه خیانتکار نیگاش میکنید.
بحث میرحسین و کروبی بحث اشخاصی نیست که تازه وارد نظام شده باشن
این دونفر دارای سابقه های مبارزاتی زیادی هستن ولی با این کارشون (تقلب در انتخابات)که خودشون هم میدونن دروغ بود متاسفانه نابودی خودشون رو حتمی کردن.
امیدوارم جوابتو گرفته باشی
۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۴:۱۳ امیر بحرینی
هرکـس بد ما به خلـق گویـد
ما چهره ی او نمی خراشیم
ما خـوبی او بـه خلق گویـیـم
تا هـر دو دروغ گفتـه بـاشیم

به امید حاکمیت عقلانیت و وحدت بر جامعه
۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۵۴ امیر بحرینی
نکته ی اول:
اصلاح افکار غلطی که از اول بر نظام ما حاکم بوده با نپذیرفتن گفتمان انقلاب فرق می کند.هیچ نظامی نظام کامل نیست و همه ی حکومت ها اشتباهاتی از اول داشته اند و همچنین نظام ما که یک نظام نوپاست.اصلاح طلبی این نیست که هر چه هست را یکدفعه اصلاح کنیم و تغییر دهیم؛این می شود انقلاب طلبی.
نکته ی دوم:
آقای خاتمی در یکی از سخنرانی هایی که در دوران ریاست جمهوری داشتند،چنین فرمودند:«آمریکایی ها می خواهند نظام ما نباشد.من همیشه گفته ام اگر این نظام از بین برود دموکراسی هیچ وقت در ایران پیشرفت نخواهد کرد.»
آقای هاشمی و میرحسین موسوی هم از بزرگان نظام هستند و نقش بزرگی هم در پیروزی انقلاب داشتند.اگر این سه بزرگوار مخالف نظام بودند به راحتی می توانستند اطلاعات محرمانه ی نظام را در اختیار غربی ها بگذارند تا آنها هر سوء استفاده ای را که می خواستند از آن اطلاعات بکنند.مخصوصا آقای موسوی.اگر ایشان مخالف نظام بود در سمت نخست وزیری به راحتی می توانست با غربی ها همکاری داشته باشد و اطلاعات مربوط به امنیت و دفاع کشور را در اختیار آمریکا و رژیم عراق قرار دهد،اما چنین نکرد.
زمانی که امام فرمود:«نگذارید این کشور به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد»؛آقای موسوی نخست وزیر،آقای هاشمی رئیس مجلس،آقای خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای کروبی نماینده ی ولی فقیه در حج بودند.
نکته ی سوم:
نظام ما همیشه یک شرایط را نداشته.بعضی وقت ها باید مانند امام حسین(ع)رفتار کرد و در راه هدف جان داد.گاهی وقت ها باید همانند امام حسن(ع)رفتار کرد و با صلح-نه جنگ-گفتمان را پیش برد.ما نمی توانیم بگوییم چون امام حسن با صلح اسلام را گسترش داد پس برادرش را قبول نداشته و نمی خواسته راه او را برود.مقاومت و یا سازش هم دو تفکر متفاوت است که در روز 24 خرداد،مردم به سازش رای دادند.حال اینکه کدام بهتر است کار کارشناسان سیاسی و اقتصادی-بر اساس سیاست های فعلی ایران و غرب-است و کار من و شما نیست.
نکته ی چهارم:
انقلاب ما اسلامی است.اگر ایمان به اسلام و عدل نبود این انقلاب هم شکل نمی گرفت.اما در همین دولت آقای احمدی نژاد جریانی شکل گرفت که بر این عقیده بود که:«دوره ی اسلام گرایی به پایان رسیده است»مگر ما نمی گوییم جمهوری اسلامی؟خوب این که اسلام گرایی را نفی می کند.آقای احمدی نژاد هم در آخرین روز ثبت نام کاندیدهای انتخاباتی چنین گفت:«مشایی یعنی احمدی نژاد،احمدی نژاد یعنی مشایی.من و آقای مشایی یک روح در دو بدن هستیم.»پس باید گفت که آقای احمدی نژاد هم به سمت انحراف کشیده شد.
در دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی اختلافاتی میان آنها و رهبری پیش می آمد،اما ایشان اختلاف را به میان مردم نمی کشاندند و سریع حل و فصل می کردند تا وحدت درون جامعه از بین نرود.اما آقای احمدی نژاد اختلاف میان خود و آقای لاریجانی را در مراسمات خارج و داخل کشور بسیار مطرح می کرد و باعث اختلاف افکنی میان اصولگرایان می شد.
نکته ی پنجم:
بله،تورم 14/92 درصدی دولت آقای خاتمی با تورم بالای 20 درصدی دولت آقای احمدی نژاد بسیار تفاوت دارد.گرانی و بیکاری هم در دولت آقای احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی قابل قیاس نیست.و بسیاری موارد دیگر.
نکته ی ششم:
همه ی اینها حرف های من است و امکان دارد اشتباه باشد.هیچ کس انسان کامل نیست و هیچ کس هم همه چیز را نمی داند.ما باید نظراتمان را بیان کنیم و اگر اشتباه است بپذیریم.
قطعا خداوند می داند و شما نمی دانید...
پاسخ:
نکته ی اولتون که مشکل داره دوست من چون مبنای نظام ما هیچ مشکلی نداره و اگر مشکلاتی وجود داره از مدیران پایین دستی است لطفا این دو رو قاطی نکنید
در مبحث قبلی هم جوابتون رو دادم ملاک حال فعلی افراد است.میرحسین اول انقلاب شاید خوب بوده باشه ولی الان چی؟آقای خاتمی هم همینطور
همچنین به اطلاعتون برسونم که در مورد جاسوسی و اطلاعات که تا دلتون بخواد در دوره ی اصلاحات بوده یکی از جاسوسی ها مربوط به راکتور هسته ایی نطنز میباشد.
دومیش رابطه ی تنگاتنگ خاتمی با آقای سورس که پولهای زیادی در زمینه انقلاب های مخملی در بسیاری از کشور ها خرج کرده
و...
بحث هاشمی با میر حسین جداست
در جواب نکته سوم همین بس تا وقتی ولایت فقیه در این کشور وجود داره سازش هیچ معنی نمی دهد.
در مبحث انحراف و کلا دو سال آخر دولت احمدی نژاد متاسفانه درسته ولی اینا دلیلی برای سیاه نمایی دولت احمدی نژاد نیست

۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۳:۲۴ امیر بحرینی
این نظر شخصی شماست.تندروی هایی که بعضی ها در این چهار سال داشته اند،باعث شده که بعضی ها فکر کنند اصلاح طلبان مخالف رهبری هستند.این گونه نیست.آقای خاتمی در دیدار با آقای روحانی از رهبری تمجید کرده اند و آقای عارف هم یکی از نزدیکان آقای خامنه ای است.ما نباید این طور فکر کنیم که اصلاح طلبان مخالف نظامند و فتنه گرند.اصلاح طلبان همیشه خود را جزئی از نظام می دانند.اگر این طور باشد باید قبول کنیم که نظام ما 24 سال به دست مخالفان آن اداره شد.8سال آقای موسوی نخست وزیر بود،8سال آقای هاشمی رئیس جمهور بود و 8 سال دیگر هم آقای خاتمی ریاست جمهوری را در دست داشتند.ما که ادعا می کنیم نظام ما یکی از کامل ترین نظام های دنیاست،پس طبق نظر شما باید قبول کنیم که نظام ما به دست ضد انقلاب به رشد و شکوفایی رسید.اگر که کمی چشم بصیرتمان هم کار کند در می یابیم که دولت آقای هاشمی و خاتمی بهتر از دولت آقای احمدی نژاد کشور را اداره کرد.این را دیگر خود اصولگرایان هم قبول دارند.
از طرف دیگر بر اساس حرف شما باید قبول کرد که مردم ما بصیرت ندارند،چون هیچ کاندیدی در مستندهای تبلیغاتی خود از آقای هاشمی و خاتمی-که به نظر شما پایه های فتنه هستند-حمایت نکرد،غیر از آقای روحانی.
این حرف ها به جز تفرقه افکنی نتیجه ی دیگری ندارد.اگر ما واقعا پیرو خط ولایت هستیم باید به گفته ی آیت الله خامنه ای گوش دهیم و رئیس جمهور منتخب و تیم ایشان را همراهی کنیم.البته این بدین معنا نیست که انتقادی نباید صورت گیرد.ما تا موقعی که وحدت در جامعه حاکم است بر دشمنان پیروزیم.امام خمینی فرمود:
«رمز پیروزی شما،وحدت کلمه است»
امیدوارم که دولت آقای روحانی فراجناحی باشد و از مخالفان خود-مخصوصا آقای جلیلی-در کابینه و دولتش استفاده کند،زیرا حذف گروه ها باعث پیشرفت که نمی شود هیچ،پسرفت هایی هم به دنبال دارد و اوضاع فعلی این جمله را تایید می کند.
یا حق
پاسخ:
سلام امیر
آینکه تعدادی از اصلاح طلبان ضد نظامند شکی در آن نیست اگه میخوای حرفمو باور کنی دست اندر کاران شبکه بی بی سی فکر میکنم مثال خوبی باشه
فراموش نکنیم که نزدیکی با رهبر هیچ وجهه ایی برای شخص محسوب نمی شود چون که مردم براساس عملکرد افراد تصمیم میگیرن
اینها که فرمودید همه از مسئولین نظام ما بودن ولی این نکته را مد نظر قرار دهید که هیچ یک از اینها(هاشمی میرحسین خاتمی)نتوانستند یا بهتر بگوئیم نخواستند گفتمان انقلاب را پیش ببرند و تنها شخصی که بعد از انقلاب دوباره گفتمان انقلاب را اجرا کرد احمدی نژاد بود
کارهای انجام شده در دولت احمدی نژاد با هیچ دولتی قابل قیاس نیست و همین وظیفه آقای رو حانی را سخت تر میکند
البته به احمدی نژادهم انتقاداتی وارد هست
ما هم برای آقای روحانی آرزوی موفقیت میکنیم و به فرموده رهبر انقلاب از او حمایت میکنیم
۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۰:۴۷ امیر بحرینی
آقای روحانی اصلاح طلب نیست اما اگر حمایت اصلاح طلبان و کناره گیری عارف صورت نمی گرفت،ایشان بعید بود رئیس جمهور شوند.آقای خاتمی و هاشمی نقش بزرگی در این پیروزی داشتند.
پاسخ:
سلام بر امیر خان
اصلاح طلبان برای به دست آوردن وجه ی خود مجبور بودن که به روحانی خودشون رو وصل کنند و همچنین میدونستن که عارف رای نمیاره اون رو مجبور به کناره گیری کردند
از طرفی هاشمی به بقای ولایتی تاکید داشت که ولایتی هم برای هاشمی سنگ تموم گذاشت.یه کلام مردم خودشون به روحانی رای دادن چون که هاشمی و خاتمی دیگه وجهه ایی ندارن که بخوان برای کسی رای جمع کنند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی