مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

مسجد صاحب الزمان(عج) شبانکاره

گزارش فعالیتهای هیئت انصارالمهدی(عج)،پایگاه بسیج صاحب الزمان(عج) و کانون انصار شبانکاره

پیام های کوتاه
  • ۸ فروردين ۹۲ , ۱۲:۴۲
    الهی

۲۱ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

قبح مذاکره با آمریکا با نظرسنجی پاک نمی‌شود/ اگر نظرسنجی‌ها ملاک بود که حالا باید شخص دیگری رییس جمهور بود

سخنان روز گذشته رییس جمهور حاوی خبری بود که در رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته شد و آن هم دستور برای انجام نظرسنجی درباره مذاکره ایران وآمریکا بود.

به گزارش رجانیوز ، حجت الاسلام حسن روحانی  روز گذشته و پس از پایان جلسه هیات دولت به جمع خبرنگاران آمد و گفت: " به دو دستگاه مهم نظرسنجی گفتم که در کشور نظرسنجی دقیق کنند و نظر مردم را بگیرند تا ببینیم این حرکت دولت ( مذاکره با آمریکا) که گامی به پیش گذاشته است، چقدر موافق و چقدر مخالف دارد، حتی اگر مخالفین راه این دولت یک درصد باشند، آن یک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند."

رییس جمهور توضیح نداد که که اگر گام دولت در مذاکره با آمریکا بر پایه اصول اسلامی و بایسته‌های عقلی و همچنین در راستای منافع ایران اسلامی برداشته شده است و همچنین دولتمردان در پیشگاه الهی برای این رفتار حجت دارند، دیگر چه نیازی به نظر سنجی است و اگر نیازی به نظر مردم است چرا قبل از این اقدام نظرسنجی صورت نگرفت؟

در همین حال جامعه آماری نظر سنجی در بهترین حالت 50 هزار نفر است که این قطعا نمی‌تواند مبنای تصمیم‌گیری برای مسائل اصولی نظام مقدس جمهوری اسلامی چون مذاکره با شیطان بزرگ قرار گیرد.

از سوی دیگر، تجربه نظرسنجی در کشور ما که نمونه آن را در انتخابات اخیر شاهد بودیم،  حکایت از درصد بالای خطا در نظرسنجی‌ها دارد که یا این نظرسنجی‌ها برپایه علمی انجام نشده و یا انگیزه‌های دیگری در آن لحاظ شده است چه اینکه در انتخابات اخیر رای آقای روحانی تا آخرین روزها در نظرسنجی ‌ها پایین بود و اگر قرار بود این نظرسنجی‌ها محقق شود، بی شک الان فرد دیگری بر صندلی پاستور تکیه می‌زد.

جالب است که ملت ایران در تمام اجتماعات سیاسی و مذهبی خود، خصوصا در راهپیمایی‌های میلیونی 22 بهمن برائت از مشرکین و در راس آنها شیطان بزرگ را با شعار مبنایی " مرگ بر آمریکا" فریاد زده است و این خود یکی از بهترین راه‌ها  برای ارزیابی نظر مردم است که گویا مورد غفلت قرار گرفته است.

اگرچه نمی‌توان اصول مبنایی و اساسی کشورمان را که بر اساس آموزه‌های بلند اسلامی تبین می‌شود، به دست نظرسنجی سپرد اما در عین حال، بر فرض نظرسنجی‌ها هم، همسو با نظر رییس جمهور باشد، سوال اساسی این است که مگر قبح مذاکره با شیطان بزرگ را می‌توان با نظرسنجی پاک کرد؟ این پرسشی است که افکار عمومی منتظر پاسخ‌گویی آن می‌ماند.

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۲ ، ۰۹:۲۶
هادی شبیری

روزنامه کیهان نوشت:

امرور اظهارات 3 مقام آمریکایی پس از گفت‌وگوی تلفنی دکتر روحانی با باراک اوباما نشان می‌دهد خوش‌بینی نسبت به آمریکا و تغییر رویکرد آن هیچ بهره‌ای از واقعیت نبرده است.

اوباما دوشنبه‌شب در دیدار با نتانیاهو به خلق‌وخوی استکباری خود برگشت و گفت؛ در رابطه با ایران همه گزینه‌ها روی میز است و ما هیچ‌ گزینه‌ای از جمله گزینه نظامی را حذف نخواهیم کرد.
 
او همچنین گفته این تحریم‌های اقتصادی بود که باعث تغییر لحن ایران شده اما روحانی باید سخنان آشتی‌جویانه خود را با اقدامات عملی همراه کند.
 
بی‌بی‌سی در واکنش به اظهارات جدید اوباما نوشت: این اظهارات پس از آن صورت می‌گیرد که روسای جمهور ایران و آمریکا پس از بیش از سه دهه قطع رابطه با یکدیگر تلفنی صحبت کردند. با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری خوش‌بینی‌هایی نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا به وجود آمده است.
 
پیش از اوباما مشاور امنیت ملی وی نیز سخنانی گفت که حاکی از بی‌صداقتی و فریبکاری آمریکا بود. فرید زکریا از شبکه سی‌ان‌ان در مصاحبه با سوزان رایس پرسشی را درباره شفاف نبودن احتمالی سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر احترام آمریکا به حق ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز و اشاره نکردن او به حق غنی‌سازی اورانیوم مطرح کرد و پرسیده که آیا این بی‌دقتی بوده است؟ اما رایس در این خصوص گفت: عبارات مورد استفاده اوباما بسیار سنجیده بود. آمریکا سخنی درباره حق ایران برای غنی‌سازی نگفته است. ما گفته‌ایم که به عنوان یک عضو ان‌پی‌تی و در صورت عمل کردن ایران به الزامات بین‌المللی‌اش و صرفا پس از اجرای این تعهدات، حق این کشور را همچون هر کشور دیگری، در زمینه استفاده از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز به رسمیت می‌شناسیم. این موضع جدیدی از سوی آمریکا و دیگران نیست. 
 
معنای این سخن این است که ایران حق غنی‌سازی - حق تصریح شده در ان‌پی‌تی - را ندارد!
 
موضع سوم که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها کمترین صداقتی در نشان دادن در باغ سبز ندارند و در واقع وعده سر خرمن می‌دهند، سخنان جان‌کری وزیر خارجه در گفت‌وگو با شبکه سی‌بی‌اس است. او برخلاف خوش‌خیالی‌های اولیه اطمینان داد که به این زودی‌ها تحریم‌های ایران لغو یا کم نخواهد شد.
 
وی در این مصاحبه گفت: ایران می‌تواند با موافقت فوری با بازرسی (از تاسیسات اتمی) حسن‌نیت و صداقت خود را ثابت کند و تلاش‌های خود برای غنی‌سازی اورانیوم را در سطوح پایین‌تری نگه دارد تا قابلیت استفاده در تسلیحات نظامی را نداشته باشد.
 
وزیر امور خارجه آمریکا یادآوری کرده است «ایران باید برای اجرای درخواست‌های جامعه بین‌الملل در ارتباط با برنامه‌های اتمی، برنامه‌های اتمی صلح‌آمیز (کشور) قدم‌های سریع، روشن و متقاعده‌کننده‌ای بردارد».
 
جان‌کری همچنین با اشاره به تحریم‌هایی که آمریکا و دیگر کشورهای غربی علیه ایران اعمال کرده‌اند، گفته است پس از دستیابی به توافقی در مورد صلح‌آمیز بودن برنامه اتمی ایران می‌توان تحریم‌ها را لغو کرد.
 
وی خاطرنشان کرده است «تا زمانی که روندی کاملا قابل تایید و موثق، مسئولانه و شفاف تدوین نشود تا به موجب آن ایالات متحده از تصمیم و نیت ایران در مورد برنامه اتمی این کشور و چگونگی بهره‌گیری از آن آگاه شود، ما نمی‌توانیم تحریم‌ها را لغو کنیم».
 
کری با وجود این حرف‌ها ادعا کرد: تلاش‌های دیپلماتیک برای حل و فصل برنامه اتمی ایران می‌تواند دستیابی به توافقی در یک چارچوب زمانی 3 تا 6 ماه که حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران مطرح کرده بود را ممکن کند.
 
عبارت اخیر کری در تطبیق با بقیه سخنان وی نشانه بارز بی‌صداقتی و دروغگویی و در واقع وعده سر خرمن است. او مدعی است 3 تا 6 ماهه می‌توان پرونده را حل و فصل کرد حال آن که تاسیسات اتمی ایران از سال 2003 تا 2006 به مدت دو سال و نیم در تعلیق بود اما هرگاه سوال می‌شد که تعلیق موقت 3 تا 6 ماهه چه زمانی تمام می‌شود، پاسخ‌های مبهم از سوی غرب داده می‌شد و به تدریج اعلام شد بهترین تضمین عینی، تعلیق دایمی و تعطیلی برنامه هسته‌ای است!
 
به عبارت دیگر می‌توان پرسید ابهامی را که غرب نتوانسته-نخواسته- در 10 سال با وجود بی‌سابقه‌ترین بازرسی‌ها برطرف کند چگونه می‌تواند ظرف 3 تا 6 ماه برطرف کند؟ مگر آمریکا خواب بوده که بتوان او را بیدار کرد؟ آمریکایی‌ها خود را به خواب زده‌اند وگرنه طبق گزارش صریح 16 نهاد اطلاعاتی این رژیم از سال 2007 به بعد، برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز و غیرنظامی ارزیابی شده است.
 
آنچه دراین میان جالب توجه است احساس حقارت اوباما در برابر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و سخن گفتن‌ باب طبع وی است و پرسش این است که اگر قرار است اوباما نوچگی صهیونیست‌ها را بکند- چنان که در جریان ملاقات با نتانیاهو نشان داد - چه دلیلی داشت که دکتر روحانی امتیازی بزرگ و غیرقابل تصور از سوی آمریکایی‌ها را به آنها بدهد اما به فاصله چند روز اوباما سر خانه اول نوکری اسرائیل برگردد؟! اوباما در دیدار با نتانیاهو می‌گوید: هم من و هم نخست‌وزیر [نتانیاهو] از همان زمان که من به ریاست‌جمهوری رسیدم، روی این موضوع توافق داشتیم که ضروری است که ایران سلاح هسته‌ای در اختیار نداشته باشد. این موضوع برای امنیت آمریکا مهم است... کاملا مشخص است که تنها حرف زدن کافی نیست. ما باید اقداماتی را شاهد باشیم که به جامعه بین‌الملل اطمینان دهد که آن‌ها ‌[ایران] کاملا به تعهدات خود پایبند بوده و به دنبال سلاح هسته‌ای نیستند.
 
اوباما در حالی بر نگرانی درباره تسلیحات اتمی تظاهر می‌کند که وی آذرماه سال گذشته کنفرانس خلع‌ سلاح ‌اتمی در خاورمیانه را که قرار بود در هلسینکی فنلاند برگزار شود به خاطر حمایت از رژیم صهیونیستی وتو کرد.
 
با این اوصاف باید از دولتمردان وزارت امور خارجه پرسید که آیا هنوز هم در ماهیت رژیم آمریکا و موضع او نسبت به ایران خوش‌بینی دارید؟ و آیا منتظرید رئیس‌جمهور بی‌اراده و اختیار آمریکا، صهیونیسم بین‌المللی را قربانی ایران کند؟!
۰ نظر ۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۵
هادی شبیری
عقب‌نشینی از حقوق ملت در نیویورک با لنگه‌کفش پاک نمی‌شود

 محمدصادق شهبازی  1. پیرو وقایع غیرمنتظره نیویورک و شکل‌گیری مذاکره بدون تحقّق پیش شروط ملت ایران، حلقه انسانی اعتراضی خودجوش در فرودگاه از سمت جمعی از دانشجویان و طلاب شکل گرفت.

برگزارکنندگان با توجه به برنامه بعد از انتخابات یک جریان امنیتی - سیاسی - رسانه‌ای برای متهم کردن مخالفین اقدامات زاویه‌دار با اصول انقلاب و پاک کردن صورت‌مسئله‌ها با برچسب افراطی‌گری، تلاش کردند بدون هرگونه حاشیه، مخالفت با سازش با استکبار را به نمایش بگذارند و از وقایع سوال کنند و با وجود برگزاری کلاس‌ها در فاصله زمانی دو الی سه ساعت، بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر از دانشجویان و طلاب در فرودگاه حاضر شدند، جماعتی که در یک زنجیره انسانی آرام، شعارشان «منافع ملی ما گم شده/آیا عمل به حرف مردم شده؟» و «مذاکره با شیطان منفعت ملی نیست»بود.

جماعتی که با صدای اذان به ادای نماز پرداختند و در اثنای نمازشان رییس جمهور وارد شد و  با وجود مسیر خالی از جمعیت برای عبور - خط  مشخص‌شده با خط چین نارنجی - ناگهان با عبور ماشین رییس‌جمهور و حمله محافظین و نیروهای انتظامی - فلش قرمز - به نمازگزاران - خط زرد -مواجه شدند، نمازگزاران پابرهنه‌ای که به جرم برائت از مشرکین نمازشان شکسته شد، برای نماندن زیر چرخ‌های ماشین‌های هیئت همراه رییس‌جمهور و برخورد نیروهای انتظامی کفش به‌دست باید از معرکه بگریزند و بعد تصاویرشان در سایت‌های خبری به‌عنوان زدن کفش به رییس‌جمهور – که به‌وسیله بوق سلطنتی انگلیس بی‌بی‌سی کلید زده‌شده و هنوز سندی از تحقق آن نمایش داده نشده - مانند مجرمین منتشر شود. 

2. بلی، ما مجرمیم، دور سر ما در سایت‌ها خط بکشید، اسم و گذشته ما را منتشر کنید و ما را بشناسید که بعدها هم با ما کارها خواهید داشت. جرم ما برائت از مشرکین و اعتراض به خطر عبور از منافع ملی و دادن "دُرّ غلطان" و گرفتن "آب نبات" است. جرم ما اعتراض به رها کردن حمایت از تولید ملی و اصلاح ساختارهای اقتصادی فسادزا و ایجادکننده فرصت برای فشار واردکردن دشمن و دل‌بستن به خارج است.جرم ما پرسش و اعتراض به معامله مهم‌ترین منبع قدرت ملی 35 ساله یعنی «نه بزرگ به آمریکا» و استقلال بدون تحقق شروط ملت ایران برای تحقق منافع ملی است. جرم ما نمازگزاردن رو به کعبه در اول وقت است که باید نماز ما به هم زده شود و کفش به‌دست برای نماندن زیر کتک تیم حفاظت و نیروهای انتظامی فرار کنیم و بعد عکسمان مانند مجرمین در سایت‌ها زده شود چرا که روبه‌ قبله واشنگتن و غرب نماز نخوانده‌ایم. جرم ما تکرار شعار «منافع ملی ما گم شده/آیا عمل به حرف مردم شده؟»، «مذاکره با شیطان منفعت ملی نیست/ سازش با آمریکا امید و تدبیر نیست» است.
 
ما مجرمیم باید دو طلبه از ما را از کنار خیابان با گرفتن سر و گردن به داخل پرشیای مشکی پرتاب کنند تا جرئت پیدا نکنیم بپرسیم به کدخدا چه داده شده و چه گرفته شده؟ و چرا مقامات آمریکایی از کرنش و نه نرمش ما سخن می‌گویند؟ جرم ما تلاش برای از بین نرفتن منافع ملی است که باید مورد حمله دیکتاتوری رسانه‌ای  و پوپولیسم نقاب‌دار واقع شویم. جرم ما این است که جلوی خطر نوشاندن جام زهر وابستگی بایستیم. ما مجرمیم چرا که زنجیره انسانی آرام تشکیل داده و پرسیده‌ایم منافع ملی ما کجا رفته است؟
 
۰ نظر ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۹:۲۲
هادی شبیری

وباما: همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی علیه ایران روی میز است/ تحریم‌ها ایران را پای میز مذاکره کشاند

در حالیکه در تهران حسن روحانی رییس جمهور کشورمان به اکبر ترکان مشاور خود دستور داده راههای راه اندازی پرواز مستقیم ایران و آمریکا را بررسی کند ، تتها دو روز پس از  گفتگوی تلفنی آقای روحاتی با رییس جمهور امریکا، در آن سوی دنیا اوباما در دیدار با نخست وزیر رژِیم صهیونیستی تاکید می کند که همچنان گزینه نظامی روی میز است و هیچ تغییری در سیاست های امریکا در قبال ایران به وجود نبامده است
به گزارش رجانیوز، . روز گذشته نتانیاهو با عجله خود را به کاخ سفید رسانده تا درباره جزییات این تماس تلفنی و احتمال تغییرات سیاست امریکا در قبال ایران اخباری به دست آورد اما آنطور که با عجله و ترس به کاخ سفید رفت ، همانطور ترسیده و نگران از آنجا خارج نشد چرا که دوست و شریک دیرینه اش یعنی نظام سیاسی ایالات متحده و به نمایندگی از این نظام، باراک اوباما رییس جمهور امریکا به او اطمینان خاطر داد که گرینه نظامی در مقابله با ایران همچنان روی میز قرار دارد و هیچ تغییری در این زمینه رخ نداده است . 
به گزارش رویترز ، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از اوباما خواست تا تحریم ها علیه ایران را ادامه داده و حتی اگر ایران در طول مذاکرات با غرب هم به ادامه فعالیت های هسته ای خود پرداخت، دایره تحریم ها را تنگ تر کند . 
اوباما برای از بین بردن نگرانی نتانیاهو درباره ارتباط دیپلماتیک با ایران گفت که تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند و نه با کلمات و به نتانیاهو قول داد که همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی را روی میز باقی می گذارد. 
تنها سه روز بعد از اینکه اوباما و روحانی روسای جمهور آمریکا و ایران با یکدیگر به صورت تلفنی مذاکره کرده و بالاترین سطح مذاکره بعد از سی و چهار سال را بین دو کشور به نمایش گذاشتند، نتانیاهو به کاخ سفید رفت تا در این باره با اوباما مذاکره کند. تماس تلفنی بین دو رییس جمهور گمانه زنی هایی را برای حل شدن مسئله هسته ای ایران به دنبال داشت . این در حالیست که مقامات رژیم صهیونیستی بر این باورند ایران به دنبال خرید زمان و کاهش تحریم های بین المللی است و بدین ترتیب می تواند برنامه سلاحهای هسته ای خود را با فراغ بال بیشتری دنبال کند . با این حال تهران همواره این مسئله را که به دنبال تولید سلاح هسته ای است تکذیب کرده است . نتانیاهو که در کنار اوباما نشسته بود ، گفت : «در حقیقت این اعتقاد شدید اسراییل است که اگر ایران بخواهد در ادامه گفت و گوهای هسته ای با غرب، فعالیت های هسته ای خود را توسعه دهد، تحریم ها باید تقویت شود .»
اوباما هم گفت که آماده است پیشنهادهای روحانی برای گفت و گوها را مورد آزمایش قرار دهد اما اصرار دارد قبل از آنچه او به آن «تسکین تحریم ها» می گفت ، «بررسی های دقیق و سطح بالایی» در باره مهار برنامه های هسته ای ایران صورت بگیرد . 
حتی زمانی که نتانیاهو از او خواست «تهدید نظامی معتبری» را برای فشار بر ایران تعیین کند تا میزان پایبندی ایران به وعده هایش مشخص شود، اوباما مطرح کرد که ایالات متحده در صورت شکست دیپلماسی همچنان گزینه نظامی را روی میز نگه می دارد.
رویترز خاطر نشان کرده است :« اگر چه اوباما و نتانیاهو روابط تیره ای در گذشته داشته اند، اما به نظر می رسید در آخرین ملاقات خود با یکدیگر راحت تر بوده و هر یک کلمات دیگری را به دقت گوش داده و گاهی اوقات هم لبخندهایی را رد و بدل می کردند.»
دو طرف بعد از این دیدار که گفته می‌شود مسئله ایران اصلی‌ترین بحث مطرح‌شده در آن بوده، در کنفرانس خبری مشترک حاضر شدند.
 
«باراک اوباما» در این نشست خبری بار دیگر تاکید کرد که بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای مصمم است. وی افزود: با چشمانی باز وارد مذاکره شده‌ایم. هیچ گزینه‌ای از جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشته‌ایم.
وی افزود: ایران به خاطر تحریم‌ها آماده مذاکره شد و ما هم می‌خواهیم با حسن نیت، اراده آن‌ها را بیازماییم.
رئیس‌جمهور آمریکا تصریح کرد که در موضوع ایران، با مقامات اسرائیلی رایزنی مداوم خواهد کرد. وی افزود تا زمانی که طرف ایرانی گام عملی‌ای برندارد، آمریکا نیز اقدامی صورت نخواهد داد.
در ادامه نتانیاهو از اوباما به دلیل سخنرانی‌اش در سازمان ملل و اعلام اینکه «اظهارات ایران باید با اعمال این کشور منطبق باشد»، قدردانی کرد و گفت: «ما در عبری مثلی داریم که می‌گوید اصل موضوع مهم است، و آن این است که ایران به بمب هسته‌ای دست پیدا نکند.»
وی با بیان اینکه «ایران همچنان مصمم به نابودی اسرائیل است»، افزود: برای آنکه دیپلماسی به موفقیت برسد، فشار و تحریم‌ها باید تقویت شود.
سی ان ان نیز نوشت در کنفرانس خبری بعد از ملاقات اوباما و نتانیاهو ، هر دو به این موضوع اشاره کردند که ایران موضوع کلیدی و اصلی در گفت و گوهایشان بوده است . 
به زعم سی ان ان سفر نتانیاهو به واشنگتن و حضور در کاخ سفید آب سردی بر روی روابط آمریکا و ایران ریخت. 
نتانیاهو قبل از ورود به آمریکا و قبل از اینکه سوار هواپیمایش به مقصد واشنگتن شود، گفت :«من می خواهم در مقابل گفت و گوهای شیرین و لبخندها، حقیقت را بگویم . بالاخره کسی  باید حقیقت را بگوید»
بعد از دیدار با اوباما و زمانی که نتانیاهو تاکید می کرد که ایجاد ممانعت برای ایران در جهت گسترش سلاحهای هسته ای مهمترین چالشی است که دو کشور با آن رو به رو هستند، به نظر می رسید که آرامش بیشتری گرفته است . 
نتانیاهو خطاب به اوباما گفت :« من از اینکه شما به طور واضح برای ایران روشن ساخته اید که به این هدف (جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای) پایبند هستید ، عمیقا از شما تشکر می کنم . همچنین از این مسئله هم قدردان هستم که در بیانیه خود مطرح کردید که کلمات آشتی جویانه ایران باید با اقدامات واقعی همراه باشد؛ اقداماتی شفاف ، مستند و معنی دار.»
او افزود: «ایران متعهد به نابودی اسراییل است . آزمون نهایی برای توافق با ایران این است که آیا ایران دست از برنامه نظامی خود بر می دارد یا نه . این حرف آخر ما است .»
نتانیاهو تصریح کرد:«اگر می خواهید دیپلماسی کارگر باشد، این فشارها و تحریم ها هم باید در طول مذاکرات بالاتر رود و من فکر می کنم که زمانی می توان تحریم ها را کاهش داد که موفقیت ما در این زمینه قابل اثبات باشد .»
اوباما هم گفت:« مطمئنا کلمات به تنهایی کافی نیستند. ما باید با اقدامات خود به جامعه جهانی این اطمینان را بدهیم که ایران به تعهدات بین المللی خود پایبند است و انها در موئقعیت تولید بمب اتمی قرار ندارند.» 
۰ نظر ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۹:۱۹
هادی شبیری

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۳:۰۳
هادی شبیری
آیا دوران جدید استکبارستیزی مردم ایران در راه است؟

امیر حسین ثابتی: هم چنان اخبار و تحلیل های متفاوتی درباره گفتگوی تلفنی 15 دقیقه ای حسن روحانی و باراک اوباما منتشر می شود اما در این باره توجه به سه نکته ضروری است:

 

1. آیا اقدام رییس جمهور ایران با نظر مثبت رهبر معظم انقلاب همراه بوده است؟

این اولین و مهم ترین سوالی است که این روزها در مجامع مختلف مطرح است. عده ای معتقدند این مساله با رضایت رهبر انقلاب همراه بوده و اصولا چنین حرکتی در این سطح جز با نظر مساعد ایشان انجام نخواهد شد، این عده به سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان سپاه و طرح موضوع «نرمش قهرمانانه» در دیپلماسی استناد کرده و چنین نتیجه گیری می کنند که اعتراض به این موضوع به مثابه اعتراض به نظر رهبر انقلاب و سیاست های کلان نظام است و از این اقدام رییس جمهور نیز باید حمایت کامل به عمل آورد.

اما شاید بتوان با تامل در سخنرانی های عمومی رهبر معظم انقلاب بویژه سخنرانی های اخیر ایشان پاسخ این پرسش را واضح تر و دقیق تر متوجه شد.

رهبر انقلاب در 14 شهریور 92 و در جمع اعضای مجلس خبرگان ضمن آنکه بر  نماد بودن امریکا به عنوان استکبار جهانی تاکید می کنند، می فرمایند: «صف بندى هایى وجود دارد در دنیا و در بسیارى از این صف بندى ها ما یک طرف قضیّه هستیم؛ باید ببینیم طرف مقابل ما کیست؟ چیست؟ چرا دشمنى میکند؟ ما چرا در مقابل او مقاومت میکنیم؟ اینها را با یک نگاه کلان باید دید.»

ایشان در 26 شهریور ماه سال جاری و در جمع فرماندهان سپاه نیز ضمن تشریح مفهوم سلطه گر و سلطه پذیر، بر پیام اصلی انقلاب اسلامی ایران که همان ظلم نکردن و مورد ظلم واقع نشدن در جهان است تاکید می کنند: «فلان دولتى که سیاستهاى نظام سلطه را، سیاستهاى فرضاً آمریکا را یا یک روزى سیاستهاى انگلیس را موبه مو در کشور خود اجرا میکند، این با پیام "لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون" به طور طبیعى مخالف است.»

و همه اینها در حالی است که رهبر معظم انقلاب در سخنان تاریخی خود در 13 دی 1386 در جمع دانشجویان استان یزد می فرمایند: «مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه ى با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه ى با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطه ى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.»

و جالب آنکه از آن برهه تا به امروز در هیچ یک از سخنرانی های عمومی خود از لزوم رابطه با امریکا یا مفید بودن این مساله برای ایران سخن نگفته اند. هرچند ایشان با وجود این بدبینی نسبت به نتیجه مذاکره با امریکا، مخالفتی با این موضوع نیز ابراز نکرده اند، به نحوی که در نخستین روز فروردین سال جاری در مشهد فرمودند:

«آمریکائی ها مرتب از راه های گوناگون به ما پیغام میدهند که بیائید درباره ی مسئله ی هسته ای گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانی شان این را مطرح میکنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتگوهای ۱+ ۵ که درباره ی مسائل هسته ای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره ی مسئله ی هسته ای ایران بحث کنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه های گذشته ی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.»

در واقع این مشی عمومی و مشترک ولی فقیه (چه امام خمینی و چه رهبر معظم انقلاب) در جریان مدیریت حوادث 35 سال بعد از انقلاب بوده است که تصمیم خود را حتی اگر به صلاح جامعه باشد، به مردم اجبار و تحمیل نمی‌کنند بلکه با فرصت دادن به افراد و گروه‎هایی که خواهان اقدامات و رفتارهای به ظاهر درست اما در باطن مضر هستند، در عمل این فرصت به مردم نیز داده می شود تا تشخیص دهند مسیر درست و غلط کدام است و تجربه متوالی سال های پس از انقلاب نشان داده است که مردم همواره تشخیص درست مسیر را در سابقه خود ثبت کرده اند.

کما اینکه امام (ره) هیچ گاه به بنی صدر رای ندادند و بعدها در نامه 6 فروردین 68 تاکید کردند که با انتخاب وی نیز موافق نبوده اند اما بعد از رای مردم به وی، او را تنفیذ و حتی مورد حمایت خود قرار دادند تا اینکه همان مردمی که با بیش از 10 میلیون بنی صدر را انتخاب کرده بودند، کمتر از دو سال بعد با شعار مرگ بر بنی صدر او را برای فرار از کشور بدرقه کردند. (البته مراد از این تمثیل، به هیچ عنوان مقایسه بنی صدر و رییس جمهور فعلی نیست بلکه نوع مدیریت مشابه امام خمینی و رهبر انقلاب در دو موضوعی که با آن از ابتدا موافقت نداشته اند مورد بحث است.) شاید بر همین مبنا هم باشد که بتوان برهه فعلی را بجای آنکه نقطه عطفی در روابط ایران و امریکا دانست، به نقطه عطفی برای ارتقاء سطح و عمق استکبارستیزی بیشتر مردم ایران قلمداد کرد.

 

2. دستاورد مذاکره تلفنی اوباما و روحانی چه بوده است؟

این سوال نیز از همان ساعات اولیه انتشار خبر مذاکره، در میان بسیاری از مردم تکرار شده است. در واقع مردم همه منتظر شنیدن توضیح بیشتر درباره دستاورد حرکتی هستند که بعد از 35 سال انجام شده است. آیا این اقدام منجر به عذرخواهی دولت امریکا از جنایات پرشمارش از مردم ایران در 60 سال اخیر خواهد شد؟

پاسخ به این سوال تا این لحظه منفی است، زیرا اوباما در گفتگوی تلفنی با روحانی تنها بابت یک مساله از روحانی عذرخواهی کرد و آن موضوع نه عذر خواهی از کودتای 28 مرداد، نه عذرخواهی بابت بلوکه کردن اموال ایران بعد از انقلاب، نه عذرخواهی بابت کمک به صدام در جنگ تحمیلی، نه عذر خواهی بابت تحریم های ضد انسانی امریکا در 35 سال گذشته و نه عذرخواهی بابت نقش فعال در فتنه 88، بلکه عذرخواهی برای ترافیک در نیویورک طی روزهای حضور رییس جمهور ایران در امریکا بوده است!

پس دستاورد این مذاکره چه بوده است؟ با منطق افرادی که همه راه های بهتر شدن اقتصاد کشور و عبور از مشکلات را در لزوم رابطه با امریکا و قدرت های بزرگ می بیینند، نباید الان پرسید که چرا قیمت دلار به جای کاهش، افزایش داشته است؟

چرا هفته قبل و پیش از مذاکره با امریکا قیمت دلار تا 2910 تومان نیز کاهش یافت اما با مذاکره روحانی و اوباما قیمت دلار در بازار به بالای 3000 تومان رسید؟ اگر قرار است واقعا فشارها ادامه دار باشد و مذاکره کردن یا نکردن دو کشور تاثیری در بهبود اقتصاد ایران نداشته باشد، پس چرا «برند ایران انقلابی» که 35 سال تن به مذاکره با امریکا نداد را اینقدر مفت و راحت فروختیم؟ آیا ماهیت امریکا تغییر کرده است؟ آیا امریکا از یک کشور سلطه جو، جنگ طلب، خشونت طلب، ناقض حقوق بشر و در یک کلمه مستکبر، به یک کشوری تبدیل شده که با ما در شرایط برابر گفتگو کند یا بالعکس، جان کری وزیر خارجه امریکا در آخرین نشست خبری خود نه از لغو تحریم ها بلکه از کاهش مشروط تحریم ها سخن گفته و از موضع بالا می گوید به ایران فرصت تازه ای می دهیم.

لذا نمی توان مذاکره تلفنی اوباما و روحانی را مصداقی از نرمش قهرمانانه تلقی کرد چرا که نرمشی قهرمانانه است که دستاورد مشخص و برابری داشته باشد نه آنکه برای توجیه هر اقدام بی نتیجه و بی دستاوردی در سیاست خارجی، از تعبیر نرمش قهرمانانه استفاده کنیم.

 

3. هدف اصلی روحانی و اوباما از مذاکره در شرایط فعلی چیست؟

«سیاست خارجی بسیار حساس است و کلید حل مشکلات کشور در این مقطع حساس سیاست خارجی است.» این جمله ی رییس جمهور که در مراسم معارفه جواد ظریف در وزارت امور خارجه بیان شده، شالوده طرحی است که دولت جدید برای حل مشکلات کشور چیده است.

حسن روحانی در دوره حضورش در شورای عالی امنیت ملی هم در عمل نشان داده که مبنای حل مشکلات را تعامل با قدرت های بزرگ مانند امریکا و اروپا می‎داند، لذا طبیعی است که تلاش کند با اوباما تلفنی صحبت کند یا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با اولاند عکس یادگاری بگیرد، بر اساس این دیدگاه تلاش می شود تا در عرصه سیاست خارجی  روابط با قدرت های بزرگ بهبود یابد و در نتیجه کم شدن تحریم ها، بازتاب مثبت این مساله در وضع معیشتی توده های مردم خود را نشان دهد.

در چنین دیدگاهی اولویت برای بهبود اقتصاد نه اقتصاد درون زا یا حمایت از تولید ملی، بلکه روشی است که به شدت با بازار جهانی و تحولات آن پیوند خورده است. لذا عجیب نیست که این روزها بیژن زنگنه و محمد جواد ظریف پر کار ترین وزرای دولت جدید باشند، اولی باید نفت بیشتری بفروشد تا اقتصاد کشور جلو برود و دومی باید زمینه های برقراری روابط اقتصادی با دیگران را هر چه بیشتر فراهم کند. اما پاشنه آشیل این نوع مدیریت اقتصادی برای کشور چیست و امریکا چه بهره ای می تواند از آن ببرد؟ بدیهی است با شرح آنچه که توضیح داده شد اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگر به اقتصاد جهانی و بویژه اقتصاد کشورهای بزرگ وابسته می شود و در صورت کوچکترین تغییری در مشی آنها، اثرات مثبت یا منفی اش را در زندگی توده مردم نشان خواهد داد.

این موضوع یک تحلیل ذهنی یا صرفا پیش بینی نیست، بلکه تجربه ای است که در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفنسجانی به عینه تکرار شده است.

در این باره احمد واعظی برادر محمود واعظی وزیر ارتباطات دولت فعلی در کتاب معروف خود به نام «ایران و آمریکا»، به لبخند آمریکایی ها به اقتصاد ایران به منظور وابسته کردن کشورمان در دوره سازندگی اشاره کرده است و توضیح می دهد در برهه ای از دولت هاشمی، رابطه امریکا با ایران تا حدی رو بهبود رفت که امریکا یکی از شرکای تجاری بزرگ ایران شد اما «با این حال مقام معظم رهبری با درایت و کیاست بی نظیر اولین کسی بود که اهداف اصلی آمریکا و صهیونیسم را شناخت و برای خنثی سازی سیاست مهار وارد صحنه گردید ... ایشان در اواخر سال ۱۳۷۲ و در بهار سال ۱۳۷۳ طی دو مرحله از طریق شورای عالی امنیت ملی به مسئولین کشور هشدار دادند و از ازدیاد خرید نفت ایران توسط آمریکا و اهداف پشت پرده آن اظهار نگرانی نمودند. هشدارهای مقام معظم رهبری مانع از غلطیدن بیشتر کشور به دام آمریکایی ها گردید و آمادگی های لازم را در میان مسئولین کشور برای مقابله با تحولاتی که یک سال بعد با فرمان های اجرایی کلینتون و طرح های تحریمی داماتو گینگریچ به وقوع پیوست ایجاد نمود.»

لذا اگر هشدار رهبر انقلاب در آن برهه به مسئولان وقت نسبت به ادامه بهبود رابطه با امریکا نبود، بعد از تحریم های داماتو علیه ایران که اتفاقا دو سال بعد از بهبود رابطه دو کشور انجام شد، احتمال نابود شدن اقتصاد ایران به علت افزایش وابستگی به امریکا بسیار محتمل بود.

حال باید بار دیگر به تمامی ابعاد این ماجرا و مذاکره تلفنی روسای جمهور ایران و امریکا دقت کرد. چه کسی تا این لحظه از این مذاکرات سوده برده است؟ و آیا ادامه این روند به سود منافع ملی ما خواهد بود؟

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۹
هادی شبیری
انتظار گشایش اقتصادی پس از مذاکره با آمریکا، خوش‎خیالی است/ دولت راستگویان روشن کند کدام طرف تماس اولیه را برقرار کرد!؟

گروه سیاسی - رجانیوز: مکالمه 15 دقیقه‌ای حسن روحانی و باراک اوباما پای تلفن، هنوز بازتاب دارد و چه در داخل ایران و چه در داخل ایالات متحده و حتی در سطح بین‌المللی نیز تحلیل‌های مختلفی درباره آن ارائه می‌شود.

به گزارش رجانیوز، در همین راستا، امروز روزنامه کیهان که به سرمقاله‌های جنجالی‌اش معروف و حسابی هم پرطرفدار است، یادداشتی را به قلم مدیرمسئول منتشر کرده که مخلص کلام آن، انتقاد به این اقدام رئیس‌جمهور روحانی است.

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشته است:

پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» می‌دانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیده‌اند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزرده‌خاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گسترده‌ای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیس‌جمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه داده‌اند و چه گرفته‌اند»؟ و در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛

1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبه‌های بعدی ایشان با رسانه‌های آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع می‌توان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاست‌های کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلال‌ها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخش‌هایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظی‌های روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش‌ آقای روحانی در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که نمونه‌های فراوانی از این دست را می‌توان آدرس داد- تحسین‌برانگیز بود. اما لحن ملایم رئیس‌جمهور محترم کشورمان و نشانه‌ها و پیام‌هایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت می‌کرد نه فقط غیر از «وعده‌های نسیه» و لفاظی‌های بی‌پشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونه‌ای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع‌ طلبکارانه و خواسته‌های باج‌خواهانه حریف را نیز سنگین‌تر کرد.

2- متاسفانه نرمش رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مقابل حریف، تنها به لحن ایشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحانی - شاید بی‌آن که متوجه باشند و یا بخواهند - در برخی از مواضع خود به گونه‌ای سخن گفتند که از دیپلمات‌ کارکشته و پرسابقه‌ای نظیر ایشان دور از انتظار بود. آقای روحانی در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره «هولوکاست» پرسیده بود، به اظهارات قبلی خود دراین‌باره اشاره کرده و گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و دراین‌باره - هولوکاست - باید مورخان نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی می‌توانست با استفاده از این پاس - به قول والیبالیست‌ها - آبشار محکمی بر زمین حریف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب می‌کنم که چرا به هیچ مورخی اجازه تحقیق و بررسی در این زمینه داده نمی‌شود.» این پرسش می‌توانست توپ هولوکاست را در میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید می‌دانستند که ممنوعیت تحقیق درباره هولوکاست یکی از پاشنه آشیل‌های به شدت آسیب‌پذیر صهیونیست‌ها و غرب است.

و یا در سخنان دیگری به عنوان یک نظر تعیین‌کننده و برگ برنده! پیشنهاد دادند که اسرائیل (!) نیز باید به معاهده NPT بپیوندد. این پیشنهاد ایشان به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هیئت‌های سیاسی را «بهت‌زده» کرد. چرا، زیرا پیشنهاد آقای روحانی، «امتیاز» بزرگی بود که رژیم صهیونیستی به عنوان یک آرزو دنبال می‌کند و آن، به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است!

3- مروری گذرا بر مواضع رسما اعلام شده مقامات آمریکایی به وضوح نشان می‌دهد که حریف نه فقط در مقابل نرمش‌ها و امتیازات ارائه شده از سوی رئیس‌جمهور محترم کشورمان هیچ امتیازی - تاکید می‌شود که هیچ امتیازی - نداده است، بلکه این نرمش و تسامح را به حساب نیاز جمهوری اسلامی نوشته و به روال بارها تجربه شده، به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باج‌خواهانه خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است.

آقای ظریف بعد از مذاکره با وزرای خارجه 1+5 و گفت‌وگوی اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا، از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل حل شده و تحریم‌ها برداشته می‌شود. اما جان کری، بلافاصله بعد از این نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از مطالبات غیرقانونی آمریکا را مطرح کرد و بی‌آن که بگوید آمریکا در مقابل این مطالبات فراقانونی، غیر از لفاظی چه امتیازی را روی میز می‌گذارد گفت؛ اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی‌ می‌تواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنی‌سازی در حد بالا و... باشد. خبرگزاری رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای] حسن روحانی را فریبکار می‌دانند»! «ادر ویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد «ما می‌توانیم از طریق تحریم‌های فلج‌کننده به اعمال فشار بیشتر بر ایران ادامه دهیم! کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با هیئت ایرانی گفت؛ در بسته پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است! رابرت منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد که باید بر شدت تحریم‌ها علیه ایران افزوده شود، تعدادی از نمایندگان کنگره، از جمله «لیندسی گراهام» و «مک کین» با صدور بیانیه‌ای خطاب به اوباما، نوشته‌اند «ما نباید به ایران اجازه بدهیم از چانه‌زنی به عنوان ابزار فریب و خرید وقت استفاده کند»! و دهها نمونه دیگر که در گزارش‌ها و ستون اخبار ویژه امروز کیهان به مواردی از آنها - فقط به عنوان مشتی از خروارها - اشاره شده است.

و اکنون باید از رئیس‌جمهور محترم و هیئت‌ بلندپایه همراه ایشان پرسید که آیا می‌توانند فقط به یک نمونه از واکنش مثبت و حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - دستاورد سفر چیست؟!

4- آخرین بخش از سفر نیویورک که باید آن را تأسف‌بارترین پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیس‌جمهور محترم کشورمان به حریف داده است، مکالمه تلفنی ایشان با رئیس‌جمهور آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیس‌جمهور کشورمان در نیویورک و هنگام ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود. این رخداد از دو زاویه قابل ارزیابی است؛ 

الف: خانم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا بلافاصله بعد از انجام مکالمه تلفنی یاد شده در مصاحبه با سی.ان.ان گفت؛ تماس تلفنی با اوباما به درخواست آقای روحانی صورت پذیرفته و تاکید کرد این درخواست برای ما تعجب‌آور بود. رایس می‌گوید؛ ما در اوایل هفته که اوباما در نیویورک بود تمایل خود را برای ملاقات وی با روحانی اعلام داشتیم اما طرف ایرانی نپذیرفت، ولی امروز - جمعه - در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس‌جمهور روحانی تمایل دارد در حالیکه می‌خواهد از نیویورک خارج شود با اوباما تماس تلفنی داشته باشد. از سوی دیگر‌ اما، آقای روحانی هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از سوی آمریکا بوده است.

و اکنون سوال این است که اگر درخواست مکالمه از سوی آقای روحانی بوده است، آیا نسبت دادن آن به آمریکایی‌ها با شعار «دولت راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این درخواست از سوی آمریکایی‌ها بوده است، نشان‌دهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلام‌نظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، بنابراین پرسش بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت‌ بلندپایه همراه ایشان با چه تحلیل و تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک یاد می‌کنند؟! و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند؟! 

ب: ممکن است گفته شود مگر یک تماس تلفنی صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پیشقدم شده است، چه امتیازی برای حریف تلقی می‌شود که در این‌باره باید گفت؛ آمریکا طی سی و چند سال گذشته و مخصوصا طی چند سال اخیر به مذاکره با ایران اسلامی نه برای حل و فصل مسائل فیمابین بلکه به «مذاکره برای مذاکره» نیاز مبرم و حیاتی داشته است، چرا که به وضوح می‌داند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که انقلاب‌های اسلامی منطقه و نهضت‌های مقاومت از ایستادگی ایران اسلامی الگو گرفته‌اند بنابراین بلافاصله پس از مذاکره، می‌تواند انجام آن را با این پیوست برای دنیا و جهان اسلام - یعنی عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران - فاکتور کند که اگر الگوی شما ایران است، جمهوری اسلامی ایران نیز در نهایت و پس از سی‌ و چند سال مقاومت چاره‌ای جز تسلیم شدن در برابر آمریکا و متحدانش نداشته است! فقط نگاهی به انبوه تفسیرها و تحلیل‌ها و گزارش‌های منتشر شده از سوی رسانه‌ها و مقامات آمریکایی‌ و صهیونیستی بیندازید و ببینید که چگونه از مکالمه تلفنی مورد اشاره با عنوان «تسلیم ایران اسلامی»! و ضعف و ناچاری ناشی از فشار تحریم‌ها یاد کرده‌اند؟!

5- و بالاخره گفتنی است که انتظار گشایش اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا نهایت ساده‌لوحی است و به این نکته و مستندات آن خواهیم پرداخت.

۴ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۸
هادی شبیری

از میز شام اسد تا خنده‌های ظریف؛ «جان کری» تغییری نکرده است


جان کری و همسرش در کنار بشار اسد و همسرش نشسته‌اند و شام می‌خورند. گپ و گفت دوستانه همراه با لبخند ادامه دارد؛ جرعه‌ها نوشیده می‌شود و لقمه‌ها بالا می‌رود. مقام ارشد دستگاه دیپلماسی و روابط بین‌المللی کاخ سفید دستش را به سوی رئیس‌جمهور سوریه دراز می‌کند و روبروی فلاش عکاسان، لبخند می‌زند. همه چیز آرام به نظر می‌رسد. کمتر از چند ماه بعد، تروریست‌ها از تمام جهان به سوریه وارد می‌شوند تا با پشتیبانی کاخ سفید، اسد را به زیر بکشند. طی دو سال و اندی درگیری خونین، خانه‌ها و زیرساخت‌های سوریه نابود می‌شود و حدود 100000 نفر از مردم این کشور جان می‌دهند. دیگر چیزی آرام نیست.

تعبیر "دستکش مخملی بر روی دست چدنی" که رهبر انقلاب درباره دولت ایالات متحده بیان شد، تفسیر اصلی عکس بالاست؛ عکسی که نشان می‌دهد حتی شام خوردن با مقام ارشد دیپلماسی کاخ سفید هم نمی‌تواند تضمینی برای رعایت حقوق رسمی یک کشور از سوی آمریکا باشد؛ چه برسد به یک مکالمه کوتاه تلفنی.
۰ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۲
هادی شبیری

 علی شروش

امریکایی ها سالهاست که به دنبال مذاکره مستقیم با ایران هستند، یعنی بیش از سی سال، و امروز آقای اوباما رسما به خود می بالد که پس از سی سال اولین رئیس جمهوری است که توفیق گفتگو با رئیس جمهور ایران را پیدا کرده است.

کم نبوده موقعیت های حساسی که امریکا پیش قدم شده تا با این مذاکره کند، نمونه مشهور آن مربوط به زمان حیات حضرت امام رحمه الله علیه، یعنی قضیه «مک فارلین» یا همان «ایران گیت» است، که فرستاده مخفی رئیس جمهور وقت امریکا (ریگان) در شرایط سخت و تنگنای جنگ تحمیلی، با یک هواپیما اسلحه به همراه هدایایی برای جمهوری اسلامی ایران آمده بود، اما امام نه تنها آن را نپذیرفتند بلکه ملاقات هر سطح از مسئولین با وی را ممنوع کردند، و نتیجه آن چیزی جز رسوایی برای ایالات متحده و خودکشی شخص «مک فارلین» نبود.
 
این مقاومت دهها ساله جمهوری اسلامی ایران از مذاکره با «شیطان بزرگ»، باعث شده که ایران چهره قهرمان بین المللی برای مستضعفین جهان باشد، و ایران به عنوان تنها کشوری که هژمونی امریکا را به بازیچه گرفته است، شناخته شود. واین پرستیژ و «قدرت نرم» حاصل شده از ایستادگی و مقاومت ملت و دولت ایران خود یکی از سرمایه ها و منافع ملی است.
 
و امروز شاهدیم در شرایطی که به تعبییر حاج قاسم سلیمانی اوباما به خاطر قدرت ایران مجبور می شود در نطق رسمی خود در سازمان ملل تصریح کند که امریکا به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست، و در صحنه بین المللی نیز جنگ «صفر روزه» امریکا علیه سوریه به خاطر حضور مقتدرانه ایران در منطقه، به نفع محور مقاومت پایان می یابد، مذاکره ای در سطح ریاست جمهوری با امریکا صورت می گیرد.
 
فارغ از بحث اینکه آیا مذاکره با امریکا به مصلحت منافع ملی و منافع امت اسلامی است یا نه و اینکه آیا الان زمان آن رسیده است یا خیر، باید به این نکته مهم توجه نمود که؛ نفس مذاکره امتیاز بزرگی بود که اوباما از حسن روحانی گرفت.
 
حال باید پرسید فارغ از اینکه متن مذاکرات چه بوده است و آیا اصلا برای مردم ثمره ای خواهد داشت یا نه از جناب آقای رئیس جمهور باید پرسید که در مقابل این امتیاز بزرگ، یعنی تحقق آرزوی امریکا در مذاکره با ایران آن هم در سطح رئیس جمهور چه امتیازی گرفته اید، آیا اصلا امتیازی گرفته اید؟
 
و باید مراقب بود که سرنوشت ماجرای مک فارلین لین، این بار به عکس برای ایران تکرار نشود.
۰ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۰۷:۲۲
هادی شبیری
اقدام عجیب، بی‎فایده و بدون دستاورد روحانی در گفت وگوی تلفنی با اوباما/ انقلابی بودن پیش‎کش؛ حداقل دیپلمات باشید!
در حالیکه سخنان رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و عدم پذیرش ملاقات با باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، رفتار دیپلماتیک آقای روحانی در سفر به نیویورک را در چارچوب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» به رفتاری معقول، هوشمندانه و مبتنی بر تامین منافع ملی مردم ایران تبدیل کرده بود، این روند قابل قبول در آخرین دقایق حضور روحانی در امریکا به روند معکوسی مبدل شد تا رئیس جمهور در اقدامی عجیب و بی فایده، با باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا، بصورت تلفنی گفت وگو کند.
 
به گزارش رجانیوز، ساعاتی پیش، پایگاه اطلاع رسانی دولت اعلام کرد، در حالیکه رییس جمهوری اسلامی ایران در حال حرکت از محل اقامت خود به سمت فرودگاه برای خروج از نیویورک بوده است، این تماس برقرار شده و طرفین پیرامون مسایل مختلف با یکدیگر گفت وگو کردند.
 
در گزارش سایت دولت آمده است که «در این گفت وگوی تلفنی، دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسائل منطقه ای مورد توجه قرار داده و وزرای امور خارجه خود را مامور کردند تا زمینه همکاری های لازم را هر چه زودتر فراهم آورند.»
 
اما صرف نظر از خطای گفتمانی رئیس جمهور در این اقدام و بی توجهی به مبنای عمیق نظری که امام راحل در تقابل با شیطان بزرگ بنا نهاده اند، این اقدام از نظر حساب و کتاب مادی و عقلایی نیز دستاوردی برای ایران نداشته است.
این رفتار پر ابهام و عجیب از سوی رئیس جمهور در شرایطی صورت گرفته است که هیچ دستاورد عینی دیپلماتیکی برای معامله با برند «ایران انقلابی» که در پس این تماس تلفنی اتفاق افتاده است، برای ایران حاصل نشده و مشخص نیست با کدام توجیه دیپلماتیک و عقلانی، تماسی که مهمترین سرمایه ملت ایران یعنی برند مقاومت، برای آن هزینه شده است، بدون هرگونه آورده خاص برای این ملت، آنهم در هفته دفاع مقدس برقرار شده و اتفاق افتاده است.
قطعا خاطره معامله درّ غلطان و آب نبات در دوره های گذشته و در مساله ای رده پایین تر همچون موضوع هسته ای این نگرانی جدی را به وجود آورده است که آیا با ارزش ترین الماس ملت ایران یعنی سی و سه سال مقاومت و ایستادگی در مقابل شیطان بزرگ با یک ژست و لبخند دیپلماتیک معامله شده است؟ یا اینکه دستاوردهای بزرگ و مهمی به ارزش سی و سه سال مقاومت، سختی و رنج و اهدا صدها هزار شهید با خود به همراه داشته است!؟
به نظر می‎رسد رئیس جمهور در اولین لحظات حضور در خاک ایران بدون هر گونه درنگ باید پاسخگوی اقدامی باشد که نه در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و نه در چارچوب محاسبات حداقلی منافع ملی نمی گنجد و از این رفتار ابهام زدایی کند، چرا که از دقایقی پس از انتشار این خبر، موجی از عصبانیت و ابهام همراه با تعجب در میان جریان انقلابی به راه افتاده است.
۳ نظر ۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۲
هادی شبیری